جدول جو
جدول جو

معنی حسن لدی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن لدی(حَ سَ نِ لُدْ دی)
ابن محمود مقدسی شافعی. درگذشتۀ پیرامن 1100 هجری قمری او راست: ’حاشیه بر شرح مفتاح’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 295)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ سَ نِ حَقْقی)
ابن مصطفی پاشا وزیر اشقودره ای. وزیر دولت عثمانی بود و معزولاً در 1313 هجری قمری در حلب درگذشت. دیوان شعر ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 2 ص 303)
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ)
خوش خلقی:
بیاموز از عاقلان حسن خوی.
(بوستان)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ رَسْ سی)
مکنی به ابوهاشم. نهمین تن از ائمۀ رسی در سعدا از 426 تا 430 هجری قمری فرمانروایی کرد
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ رِقْ ق)
ابن داود. کتاب وی مورد تقلید ثعلب درتألیف کتاب ’الفصیح’ بوده است. (ذریعه ج 3 ص 157)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ زَ)
ابن صالح بن حی شیعی زیدی (100- 168 ه. ق.) او راست: ’الامامه لولد علی بن ابیطالب’، ’التوحید’ و ’الجامع فی الفقه’. (هدیه العارفین ج 1 ص 265) (ذریعه ج 2 ص 146 بنقل از ابن الندیم) (زرکلی چ 1 ص 227)
ابن بدرالدین محمد بن احمد بن یحیی بن ناصرعلوی یمنی. از امامان زیدی است و در 670 هجری قمری درگذشت. او راست: ’انوارالیقین’ وجز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 282) یاد شده است
فقیه نحوی. او راست: التذکره الفاخره. (ذریعه ج 4 ص 42)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ)
دهی است به فاصله بیست هزارگزی شرق قریۀ خوگیانی در علاقۀ حکومت درجه 2 ارغستان مربوط به ولایت قندهار که بین 66 درجه و 43 دقیقه و 59 ثانیه طول البلد شرقی و 31 درجه و 33 دقیقه و 54 ثانیه عرض البلد شمالی واقع است. (از فرهنگ جغرافیائی افغانستان ج 2)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ سِ)
از شاعران فارسی زبان بنارس هند بود. شعر او در صبح گلشن بنقل از نشتر عشق آمده است. (ذریعه ج 9 ص 243)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِمِ)
ابن بشر بن بحر، مکنی به ابوالقاسم ادیب کاتب. درگذشتۀ 371 هجری قمری او راست: ’تبیین غلط قدامه’ در نقدالشعر و جز آن. (هدیهالعارفین ج 1 ص 271)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ)
ابن سیدی خواجه نیکبولی از ساحل طونه، متخلص به آهی درگذشتۀ 923 هجری قمری او راست: حسن و دل، به ترکی و خسروو شیرین و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 289- 290)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ بَ)
ابن علی بن محمدعوض مقری دمشقی. شاعر و صاحب دیوان و مؤلفات است و در 1214 هجری قمری درگذشته است. (زرکلی چ 1 ص 234)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ اَ)
الشیخ حسن احمد قاسم الابی، قاضی محاکم شرعی در مصر. او راست: ’انسان عین البیان’ که شرح منظومه ای است در بیان. از محمدبک فهمی الرشیدی چ مصر سال 1895 م
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ اَ دَ)
خوش رفتاری کردن:
منظور خردمند من آن ماه که او را
با حسن ادب شیوۀ صاحب نظری بود.
حافظ
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِاَ نا)
در اصطلاح رجال و درایت، به حدیثی گویند که نسبت آن به حدیث حسن، مثل صحیح ادنی است نسبت به حدیث صحیح که در محل خود گذشت
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ اَ سَ)
ابن مرتضی آل اسدالله دزفولی کاظمینی معاصر. چند دیوان به عربی دارد. (ذریعه ج 9 ص 240)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ چَ لَ)
ابن محمدشاه بن علاءالدین علی بن یوسف بن بالی محمدشاه بن شمس فناری رومی حنفی (840- 886 هجری قمری). او راست: حاشیه بر انوارالتنزیل و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 288) (کشف الظنون). و چند کتاب از وی چاپ شده است. رجوع به معجم المطبوعات و فهرست سپهسالار ج 2 ص 437 و نیز رجوع به فناری و فناری زاده شود
ابن علی بن امرالله بن عبدالقادر حمیدی رومی قاضی. معروف به ابن حنایی و قنالی زاده (953- 1012 هجری قمری). او راست: حاشیه ای بر دررالاحکام و تذکرۀ حسن چلبی. رجوع به هدیهالعارفین ج 1 ص 290 و کشف الظنون و فهرست سپهسالار ج 2 ص 472 و قنالی زاده شود
متخلص به ظریفی. او راست: کاشف الاسرار. (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حَ لَ)
ابن زین الدین بن عمر بن بدرالدین بن عمر بن حسن بن عمر بن حبیب شافعی دمشقی حلبی 710- 779 هجری قمری). در حلب بزاد و همانجا ساکن بود. او راست: اخبارالدول و جز آن که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 386- 287) و زرکلی (چ 1 ص 236) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حُ نِ هََ دْیْ)
عبارتست از آنکه نفس را به تکمیل خود به حیلتهای پسندیده رغبتی صادق حاصل آید. (نفائس الفنون - حکمت مدنی)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ حِ)
کراده. پزشک و جراح از مهاجرین عرب به آمریکاست. او راست: ’مذکره الجیب الطیبه’ چ مصر بی تاریخ در 109 صفحۀ کوچک. (معجم المطبوعات)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ لَ)
ابن علی بن حسن بن عمرالاشرف بن زین العابدین علوی هاشمی، مکنی به ابومحمد اطروش. سومین پادشاه علویان طبرستان است. در 225 هجری قمری متولد و پس از قتل محمد بن زید در 287 هجری قمری به امامت زیدیان طبرستان منصوب شد. و چون مغلوب گردید، سیزده سال در دیلم بزیست و مردم آنجا را از مجوسیت به اسلام خواند و زیدی کرد و لشکری از ایشان تهیه نمود و به طبرستان حمله کرد و آن را در 301هجری قمری گشود و لقب ناصر گرفت و چون کر بود به اطروش معروف شد. در آمل به سال 304 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الاذان و الاقامه’، ’اصول الزکاه’، ’الایمان و النذور’، ’بیع امهات الاولاد’، ’الحدود’، ’الرهن’، ’الشفعه’، ’الصلاه’، ’الصیام’، ’الطهاره’، ’السیر’، ’الغصب’، ’الاقامه’ و ’المناسک’. (هدیه العارفین ج 1 ص 269)
ابن محمد بن اسماعیل بن زید. معروف به داعی کبیر و حسن بن زید. رجوع به حسن طبری بن محمد بن اسماعیل شود
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَکْ کی)
ابن علی بن محمد بطیحش علوی حنفی (1075- 1121 هجری قمری). او راست: جواهرالعقود و سه کتاب دیگر که در هدیهالعارفین (ج 1 ص 296) و اعلام زرکلی بنقل از سلک الدرر (ج 2 ص 31) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی اشتیبی، متخلص به عدلی و ملقب به عون الله علاءالدین. شیخ زاویۀ قوچه پاشا در استانبول بود و در 1026 هجری قمری درگذشت. او راست: ’آخر کار’ در تصوف، به ترکی. و دیوان شعر ترکی دارد. (هدیه العارفین ج 1 ص 292)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَ)
ابن علی بن نصر بن عقیل واسطی بغدادی. شاعر. مدتی در خدمت ملک امجد در بعلبک بود و در 596 هجری قمری درگذشت. (فوات الوفیات ج 1 ص 124) (زرکلی چ 1 ص 233)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ صِ)
ابن حسن مثنی حسینی حنفی. او راست: ’وظائف القضاه’ و ’ترجیح البینات’ که در 1289 هجری قمری نگاشته است. (هدیهالعارفین ج 1 ص 1302)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ شَطْ طی)
ابن عمر بن معروف حنبلی. فقیه بغدادی دمشقی (1205- 1274 هجری قمری). کتابهایی دارد که در اعلام زرکلی (ص 236 چ 1) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ لَ)
دهی است از دهستان شمیل بخش مرکزی شهرستان بندرعباس 72هزارگزی شمال خاوری بندرعباس سر راه فرعی بندرعباس - میناب. جلگه، گرمسیر. سکنۀ آن 804 تن. زبان، فارسی. آب آن از رودخانه. محصول آنجا خرما، غلات. شغل اهالی زراعت. راه فرعی دارد. دبستان و پاسگاه ژاندارمری دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ لَ بَ / بِ)
شلم. درخت ضرو. (منتهی الارب). کمکامه. اسم فارسی حصی البان. حلتیت الطیب. انگم. کنگام. درختش کلنگو نام است
لغت نامه دهخدا
(حَسَ کَ)
دهی است از دهستان گچلات بخش پلدشت شهرستان ماکو در 35هزارگزی جنوب خاوری پلدشت، در مسیر راه ارابه رو قزل قشلاق به تپه سی دلیک. جلگه، معتدل، مالاریایی. سکنۀ آن 120 تن شیعۀ ترک زبان. آب آن از قنات و مسیل. محصول آنجا غلات، پنبه. شغل اهالی زراعت وگله داری. صنایع دستی جاجیم بافی. راه ارابه رو دارد واتومبیل میتوان برد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(کَ بی ی)
حسن بن علی الکلبی. اولین امیر از امرای کلبیین در صقلیه (سیسیل). او نخست فرمانده سپاه منصورالفاطمی (صاحب افریقیه) بود. آنگاه در سال 336 به ولایت جزیره صقلیه رسیدو شورش گروهی از مردم جزیره را بشدت منکوب و مردم را از خود بیمناک ساخت. در دوران او پادشاه روم تصمیم به استیلای خود در این جزیره گرفت و حسن آمادۀ جنگ گردید و منصور او را به 7000 سوار و 3500 تن پیاده یاری داد و پس از جنگ لشکر روم منهزم گشت و ریو مسخر گردید و حسن در آنجا مسجدی ساخت و از آنجا بازگشت و تا وفات منصور به سال 341 هجری قمری از این جزیره خارج نشد آنگاه معز بعد از منصور به قدرت رسید او کمی در صقلیه ماند و سپس امارت جزیره را به پسرش احمد داد و خود در مهدیه (افریقیه) اقامت گزید و تا زنده بود از خواص معز به شمار می آمد. (از اعلام زرکلی ج 1 ص 232)
ابن علی. نخستین امیر از امراء کلبی جزیره صقلیه (سیسیل). وی در آغاز از اسیران لشکر منصور فاطمی بود و از طرف وی در336 هجری قمری حاکم سیسیل شد و شورش مردم را با زور فرونشاند. پس قسطنطین پادشاه روم ناوگان دریایی به جنگ او فرستاد. منصور فاطمی ناوگانی که دارای 7 هزار سوار و سه هزاروپانصد پیاده بود به کمک او فرستاد و بر روم پیروز شد و ’ریو’ و ’کالابریه’ را در ایتالیا بگرفت و در شهر ریو مسجدی بساخت و پس از مرگ منصور در341 هجری قمری فرزند خود احمد را بجای خویش نشانید و خود در مهدیه در افریقا بزیست و از نزدیکان معز فاطمی بود تا در 350 هجری قمری درگذشت. (زرکلی چ 1 ص 232)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ قُ)
ابن علی بن حسن بن عبدالملک قمی. وی در 865 هجری قمری کتاب تاریخ قم حسن بن محمد بن حسین را به فارسی ترجمه کرد. و نسخۀ ترجمه بوسیلۀ سیدجلال تهرانی در 1353 هجری قمری در تهران چاپ شد. مترجم، این کتاب را به دستور خواجه فخرالدین ابراهیم بن خواجه عمادالدین محمود وزیر بن الصاحب خواجه شمس الدین محمد بن علی صفی به فارسی گردانیده است. و چون نسخۀ عربی این کتاب در دست نیست سید حسون براقی بخشی از آن را به عربی گردانیده است. (ذریعه ج 3 صص 276 -278)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
شیخ حسن یزدی، مردی عالم و دانشمند بود. به عراق مهاجرت کرد و از محضر علما استفاده نمود و چون مردی انقلابی بود در قیام مشروطیت شرکت کرد. چندین دوره نیز در مجلس شورای ملی عضویت یافت و در سال 1351 هجری قمری (1311 ه. ش.) وفات یافت
ابن مرتضی بن احمد بن حسین زواره یی یزدی حایری. درگذشتۀ 1315 هجری قمری او راست: چند ارجوزه (منظومه به بحر رجز) و جز آن. (ذریعه ج 1 ص 463 و ج 2 ص 272)
شاعر و نامش حسنعلی بود. وی برادر عطار یزدی است. به مصر و حجاز و هندسفر کرد و در نود سالگی درگذشت. (ذریعه ج 9 ص 246)
(شیخ محمد...) او راست: حاشیه بر قوانین. (ذریعه ج 6 ص 176)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ حِلْ لی)
ابن علی بن داود، معروف به ابن داود حلی (647- 710 هجری قمری). او راست: ’اکلیل الناجی’ در عروض. و یازده کتاب دیگر او در هدیهالعارفین (ج 1 ص 283) یاد شده ولیکن نام او را به غلط حسین آورده، و نامی از کتاب رجال او نیاورده است و گویا این اشتباه را اسماعیل پاشا از قصص العلماء (ص 303) گرفته باشد. وی کتابی بزرگ در رجال دارد که در ذریعه (ج 10 ص 84) یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ قُ)
خلیج حسنقلی، در مشرق بحر خزر واقع است و خط سرحد ایران با شوروی از این نقطه در امتداد مجرای رود اترک شروع می شود
لغت نامه دهخدا
عسل البنی: گلغر از گیاهان درختی از تیره جاوی ها که بعض گونه هایش بصورت درختچه میباشد و آن خاص نواحی حاره است و برخی انواع آن در نواحی معتدله میروید برگهایش ساده و منفرد و بدون گوشوارک و پوشیده از کرک است
فرهنگ لغت هوشیار
از انواع پرندگان خزری
فرهنگ گویش مازندرانی